خب میریم سراغ خلاصه بقیه چیز،هایی که برای لذت بردن از کمیک ها لازم تون میشه.

بفرمایید.

بریم برای فصل سوم.
 باز میریم مدرسه که سال سوم و اخر پری هاست. در این فصل باید سومین و اخرین قدرت پریانه یعنی انچانتیکس رو به دست بیارند تا به پری کامل و نگهبان سرزمین شون بشند. برای اینکار باید کاری فداکارانه برای سرزمین شون یا اهالی سرزمین شون انجام بدند.

 تریکس اینبار به ته سرزمین جادو یعنی بُعد امگا فرستاده میشه. سیاره ای سرد که بدترین جا برای بدترین خلافکار هاست. اونجا با والتور، جادوگری که نزدیک به صد سال تو یخ زندانی شده بود اشنا میشند.
 والتور یک جادوگر که جادوگران اجدادی که در خدمت لرد دارکار بودند، از قدرت تاریک لرد، جادوگری به نام والتور رو تربیت میدند تا تو نابودی سرزمین دومینو یا سرزمین بلوم  کمک شون کنه و حالا که ازاد شده، ایشون هم میخواد که کار نیاکان ش رو ادامه بده یعنی کنترل سرزمین جادو. این یکی یه نشان داره و روی هرجی که مال اونه، یه نشان میزاره. و البته تریکس با والتور در این راه همراه میشه، چرا که نه؟

 والتور با تریکس، موفق میشه به شکل های مختلف به  سرزمین دختر ها اسیب بزنه و دخترها هم یه جا ننشستند و جون شون رو برای نجات سرزمین شون فدا کردند و در این راه هرکدوم انچانتیکس شون رو به دست اوردند و البته این وسط تکنا رو هم برای چند قسمتی شهید اعلام کردیم که واقعا درد بزرگی برای یک انمشین بچگونه بود :""""""  نگران نباشید ما تکنا رو در اخر سر پیدا کردیم.

 البته بجز بلوم. چون اون سرزمینی نداشت ولی با رفتن به سرزمینی که خواستگاه اژدهایان هست و راهنمایی های یک بانویی، موفق میشه قدرت انچانتیکس رو فعال کنه ولی ناقص. 

بعد وینکس بیشتر در مورد نحوه نابودی والتور تحقیق میکنه و متوجه میشه که باید دنبال ستاره های دریایی باشند. برای اینکار با افرادی مانند خدا که یکی شون اولین پری بود، صحبت کردند و اونها گفتند اگه میخواید باید از یه ازمون رد بشید که البته چرا که نه. وینکس موفق میشه.

 ولی والتور با اون قیافه جدید ش که تریکس اصلا از ش خوشش نیومد، قدرتمند تر از اونی که چند تا ستاره جلوش رو بگیره. پس چیکار میکنیم؟؟ بلوم خودش رو فدا میکنه و اواتار انگ بازی در میاره. (اواتار انگ داشتیم وقتی اواتار انگ مد نبود. حتی خود بلوم هم نوعی ناروتو بود و خبر نداشتیم. خخخ. دارم شوخی میکنم دوستان جدی نگیرید.)
 اره در اخر وینکس باز هم موفق میشه. هیپ هیپ هورا و فصل سوم رو با ارزو بلوم برای دیدن دوباره خانواده اصلی ش میبندیدم چون خبر دار شدیم که اونها زنده اند.

 نکات کوچولو که تو خلاصه جا نشد:

ایشا هم اینجا دوست پسر گیر میاره که برخلاف بقیه دخترها متخصص نیست. یک جادوگر باحال به اسم نابو. که به ازدواج زوری با نابو داشته و اوایل خیلی ازش خوشش نمیومده ولی رفته رفته با شناخت نابو فهمیده که چه گل پسری بوده.

یه چیز که در مورد آیشا یادم رفت بگم. ایشون در حقیقت پری مورفیکس هست. یه چیز صورتی آدامس مانند که به هرشکلی که میخواد میتونه در بیاره ولی تو دوبله انگلیسی به پری امواج دریا تبدیل شده. چرا ش رو نمیدونم.
 وینکس نماد رابطه عاشقانه هم هست:

 استلا و برندون نماد عشق واقعی بین دو طبقه مختلف جامعه. چون برندون شاهزاده نیست ولی استلا هست.
 میوسا و ریون نماد عشق تاکسیت
 فلورا و هلیا نماد عشق عشقولانه. عشق سالم و این حرف ها.
 ایشا و نابو هم نماد عشق زوری که بعدا گلهای عشق میروید هست
 تکنا و تیمی هم عشق عشقولانه ای که یواش یواش بین دو تا درونگرا، خرخون یا هر چی که اسم رو میزارید، پیدا میشه 
 بلوم و اسکای هم نماد عشق راز دار هست فکر کنم. چون هرکدوم راز داشتند خب
 راستی تریکس هم قدرت دیس انچانتیکس رو از والتور یه چند قسمتی به دست میارند.
 

و قبل از رفتن به فصل چهارم میریم به اولین سینمایی وینکس کلاب یعنی راز حکومت گمشده.
 تو این سینمایی ابجی بلوم یعنی دافنی میگه هی ابجی، یه راه هست که میشه مامان و بابا رو برگردوند. بلوم هم میگه عههههههههههههههههههه، واقعااااااااااااااااااااااااااا؟؟

دوباره وینکس با متخصصین گروه میشه و میره که تو در و دشت و توصیه های دافنی، سرزمین یخزده دومینو رو نجات بدند و البته که ادم بد ها یعنی جادوگران اجدادی نمیزارند. 

البته چون روح شدند و در سرزمین ابسدین زندانی شدند، نمیتونند زیاد کاری کنند پس یه جادوگر پیدا میکنند که یه بانو با حشرات ش اینکار رو برای شون میکنه. ولی در اخر بلوم و اسکای با شمشیر جدید ش حساب این بانو حشره ای رو میرسند و سرزمین یخ زده رو نجات میده. ایول. در اخر هم بلوم، خانواده اصلی ش رو میبینه و زندگی جدید بلوم به عنوان شاهزاده خانم دومینو شروع میشه.
 نکات کوچولو که تو خلاصه جا نشد:

دافنی برنمیگرده و همون طوری روح میمونه.
 بلوم هم با این کارش انتچانتیکس ش رو کامل میکنه و میتونه مثل بقیه به قدرتهایی دیگه پریانه به دست بیاره.

اتفاقات و اطلاعات باحالی هست  که اصلا جا نمیشه پس برید سینمای رو نگاه کنید.
 اسکای هم اون شمشیر رو به دست میاره چون تازه شاه اراکلیون شده بود. و راز استفاده از اون شمشیر این بود که طرف باید شاه بدون تاج باشه. اون شمشیر هم مال بابا بلوم بود که توش قدرت اژدها رو داشت و فلان.

راستی بابا بلوم با زن ش، همراه با گریفین، فاراگوندا، سلاالدین و یه بابا دیگه باهم یه گروه به اسم کمپانی نور رو تشکیل دادند.
 

بسه دیگه بریم سراغ اخرین فصلی که لازم دارید.
 تو فصل چهارم باز هم برمیگردیم به الفه آ، البته نه به عنوان دانش اموز بلکه به عنوان معلم یا معلم یار یه همچین چیزی. 

ولی وینکس مورد حمله یه گروه پسر جادوگر که شبیه به گروه متال هستند، میشند؛ که دنبال یه پری اند و فکر میکردند بلوم که بعدا میفهمند اشتباه اومد. باز بانو فراگاندا میاد و درس تاریخ بهمون بده. اون میگه که این گروه جادوگران حلقه سیاه هستند که تو زمین به دنبال پری های زمینی بودند. این گروه پری های زمین رو گیر انداخت و بالها شون رو ازشون گرفت ولی یک پری باقی موند و الان دنبال ش اند. پس وینکس میره زمین تا قبل از جادوگرها، این پری رو پیدا کنه و البته متخصصین هم میاند که اصلا بهشون خوش نمیگذره چون تو زمین، جادو وجود نداره. بلوم هم به دخترها گفته بود که از جادو خیلی استفاده نکنند چون ملت بهت یجور نگاه میکنند. چرا جادو تو زمین نیست چون پری نیست و با نبود اونها مردم اعتقاد شون رو نسبت به پری و جادو از دست داده و پری ها هم قدرت شون رو. به خاطر همین وینکس برای به دست اوردن قدرت جدید این قسمت باید مردم رو به پری معتقد کنه.

در اخر وینکس با باز کردن یک فروشگاه حییون خونگی، موفق میشند اخرین پری زمین رو پیدا کنند و اون کسی نیست جز راکسی، پری حییونات، شاهزاده خانم سیاره زمین. (اولین بار که استلا راکسی رو دید خیلی باحال بود خخخ) البته جادوگر ها که هرکدوم قدرت باحالی دارند، میاند راکسی رو بگیرند ولی راکسی بیشتر از یه شخصیت اصلی فصل چهارم.
 خود راکسی با ایمان ش باعث میشه، وینکس این قدرت رو به دست بیاره و یه حلقه سفید که ساخت پری ها بود هم به دست میاره. ولی بعد به دست اوردن قدرت بلوینکس خودش، دو دل میشه ولی در اخر با راهنمایی های بلوم به وینکس ملحق میشه.

راز پری ها رو کشف میکنند، مادرش مورگانا، ملکه پری های زمین و پری های دیگه رو پیدا میکنند. پری های زمین علت ضعف شون رو مردم زمین میدونند پس میخواند که مردم زمین رو نابود کنند ولی وینکس مخالف این هست. پس با شکل های مختلف این قدرت و صحبت کردن با پری ها دیگه بالاخره موفق میشه که مورگانا رو از جنگ با انسان ها منصرف کنند و مردم رو بار دیگه به جادو معتقد میکنند.

  اینجا ست که جادوگران حلقه سیاه وارد شده و میگند که ما قدرت دیگه نداریم و حلقه شون رو به وینکس میدند تا بده به ملکه. پس یه اتحاد موقت با جادوگر ها میبند تا جادو و انسان ها رو نجات بدند ولی رییس جادوگر ها زرنگتر از این حرف هاست. وقتی ملکه حلقه رو به دست کرد، فاتحه پری های زمین رو خوند. 

اینجاست که کاری از دست کسی برنمیاد و نابو جادوگر باحال گروه دست به کار میشه ولی در این راه شهید میشه و برخلاف شخصیت های دیگه، برنمیگرده. حتی این وسط وینکس یه کادو داشت که میتونست یکی رو از مرگ نجات بده ولی رییس جادوگر ها مال ایشا رو به یه گل داد. در مورد مرگ نابو تئوری زیاد هست ولی خیلی ها میگند که اون نمرده و فقط رفته کما. برای خوندن این تئوری ها (این پست) رو معرفی می کنم. لینک تو توضیحات.
 اینجاست که پری های زمین دو دست میشند. یه عده میگند خب خدا رو شکر نجات پیدا کردیم. یه عده به رهبری نبولا میرند تا انتقام سخت از جادوگر ها بگیرند، ایشا هم عضو شون میشه. ولیی در اخررررررر متوجه میشند که انتقام کار بدی هست و وینکس جادوگر ها رو یخی میکنند و میفرستن شون به یخچال.

 در اخر فص چهارم، مورگانا از حکومت کنار گیری میکنه و میره سر خونه زندگی ش، شوهرش رو به بالاخره میبینه و حکومت رو میده به نبولا که بعدا بده به راکسی. وینکس قدرت جادو رو تو زمین ازاد میکنند تا زمین هم جادو داشته باشه. 
 نکات کوچولو که تو خلاصه جا نشد:

این قدرت، سه تا بال متفاوت دیگه هم داره.  سه تا کادو از پری های بامزه میگیرند که دو تاشون تبدیل داره.  سوفیکس قدرت طبیعت، لاویکس قدرت یخ، کادو سوم ارزو نجات از مرگ بود.

 قدرت بلیونکس راکسی هم ناقص بود.

 سینمایی دوم ام گفتم لازم میشه. بزار بگم. این سینمایی بین قسمت ها کمی مونده به اخر فصل چهارم میوفته. در واقع وینکس سه فصل اصلی داره و بقیه برای فن ساخته شده و البته چون قبلا قرار نبود فصل چهارمی در کار باشه. پس قرار بود وینکس با ایمان به خودشون بیلیونکس رو به دست بیارند و به خاطر همین به زوری تو یه جایی از چهار جاش دادند. هماهنگ باشید دیگه یعنی چی. 

این سینمایی در مورد زندگی اشرافی بلوم هست. بلوم خیلی از این زندگی راضی نیست و حتی پدرش اجازه نمیده که با اسکای نامزد باشه. پس برمیگرده به پیش خانواده ناتنی ش تو زمین ولی دوستان ش تنهاش نمیزارند. 

تریکس رو یادتون اینبار با جادوگران اجدادی دست به کار شدند. یه جنگ بین جادوگر و پری داریم و در اخر سر همه چیز اوکی میشه. بلوم و اسکای هم اوکی میشند. همین.

تو خوندن چپتر ها اگه نکته ای بود که جا انداخته باشم، بهتون تو نکات اضافه اش،میگم‌. نگران چیزی نباشید.
 بقیه فصلها و سینمایی سوم لازم نیست. داستان کلا از نصف فصل چهارم چرت و پرت میشه و هی میخواند بلوم رو شخصیت اصلی نگه دارند و دیگه به شخصیت های دیگه خیلی نمیپردازند.

 هی قراره برند مدرسه یا ماموریت جدید و قدرت جدید به دست بیارند که حتی ضعیفتر از قدرت اولیه یا مجیکس هست. مخصوصا تو هفت که کلا چرت و پرت. تو فصل هشتم گرافیک عوض میشه ولی داستان بهتر از فصل  هفت عمل میکنه. 

چرا؟ چون بعد فصل سوم، شرکت سازنده اصلی یعنی رنبو که اهل ایتالیا است. برای دوبله بهتر و ساخت دنباله با نیکولودین که یه شرکت آمریکایی، قرار داد میبنده. ولی نیکولودین نمیتونه اون چیزی که وینکس بوده رو تو این فصل ها نشون بده. انگار یه فن فیک داغون که از اسم شخصیت ها استفاده شده.

یه فصل نهم هم داشت  که کنسل شد. اون رو (اینجا) گفتم. الان هم که ریبوت گرفته و داستان رو از اول به شکل دیگه ای داره برای طرفدلر های جدید تعریف میکنه. که بهتر نکنه‌ 

پس تا همین جا بعد میبینم تون باااااااااااااااایییییییییییییییییی. اگه سوال داشتید تو نظرات بگید.